هـــــیـٰـــــســــْـتـــْریــــــٰکـــــــ

خودمـــو خاطــراتشــــ....

هـــــیـٰـــــســــْـتـــْریــــــٰکـــــــ

خودمـــو خاطــراتشــــ....

هـــــیـٰـــــســــْـتـــْریــــــٰکـــــــ

حس بدی است
خودت رامسبب
گریہ های شبانہ کسی بدانی...

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۵/۰۷
    دل
  • ۹۷/۱۱/۲۳
    :/"
پیوندهای روزانه

عروس اجباری شدم:|

دلم واسش تنگه....

خیلی تنگ

خیلی باهاش سرد و خشک شدم

نهم این ماه تولدشه خواسته برم ببینمش ولی فکر نکنم بتونم برم.

گفت باید بیای.یه کار واجب باهات دارم که نه تلفنی میشه گفت نه اس دادش...

میدونم میخواد چیکار کنه...دفعه هلی قبل از صورتم ...اینبار میخواست از لب...نمیدونم چرا اینقدر ازاد گذاشتمش!!

میره سربازی گفت منتظر بمونه هرکجا قبول بشم با پارت عموش اونجارو بزنه ولی من عصبانی شدم و همونجوری هم نه گفتم!!اونجوری بیشتر از قبل وابستم میشد!!


اتفاقایی با دخترعمو زهراش افتاده که منو بیشتر بعنوان عروسشون تو خانوادش جاافتاده کرده!!تاجایی که مامانش به عمو و زن عموش گفته لازم نکرده واسه پسر ما دختر پیدا کنید خودمون پیدا کردیم و اسم منو گفتن

باباش بهش گفته که حتی اگه در خونمونم بمونه منو عروس اون میکنه!!


با این شرایط نمیدونم چیکار کنم:/